❤️buying Stationery❤️
سلاممم سلامی به گرمای بخاری گازی😍😅
خوبین? خوشین? سلامتین? ایشالله که حال دل❤️همتون عالی عالی باشه و هیچچ مشکلی نداشته باشین 🙏
خوب جونم براتون بگه که من دیروز به همراه حنا و علی جون یه چیزی بگم حنا و علی مامان و بابام اند ولی به خاطرفاصله سنی کم من مامان و بابا صداشون نمیکنم😊 خوب بله رفتیم شهر کتاب ساری برای خریدن لوازم تحریر چون مامانم مثل منو و داداشیم دانشگاهش شروع میشه من اصلا به این حرف اعتقادی ندارم که چون بزرگتر میشم باید خانومانه رفتار کنم یعنی رفتار خانومانه به کنار و کودک درونم به کنار الان این کودک درونم که داره براتون مینویسه😂😂
با کلی ذوق و شوق اومدم خونه وسایلو برداشتم اومدم تو اتاق برای عکاسی🤣 به خدا من عکاس ماهری نیستم میدونم عکسا بد شده ولی شما به بزرگیه خودتون ببخشید😁🙏
این دفترارو فعلا برای فیزیک و شیمی و ریاضی گرفتم و برای زیست احتیاجی به دفتر نیست .
من عاشقق طرح رو جلدشون شدم کلا اگه من دفترام خوشگل و گوگولی باشن بیشتر علاقه دارم تا درس بخونم😆
عکس گویای این هست که من شبرنگ رو کلا خیلی دوست دارممم😍😍
از اون جایی که من مدادام رو گم میکنم جعبه ای گرفتم چون دونه ای منو کفاف نمیده😂😅
سر این پوشه گل گلی که میبینید من و علی جون داشتیم کلی بحث میکردیم من پامو تو یه کفش گذاشتم که اقا من اینو میخوام و اون میگفت نه باید ساده بگیری که در اخر همینطور که میبینین من برنده شدمم😏
من عاشقق این منگنه هستم.علی اینو از داروخانه برام اورد و گفت که اشانتیون مال یکی از شرکت های داروسازیه 🤩
فقط به اون چشم داخلش نگاه کنین😂
و بعد از خریدن لوازم تحریر ما رفتیم کوروش ساری تا برای خونه خرید کنیم و شام خونه مادرجونم دعوت بودیم😍
بازم میگم اگه عکسا بد بود به بزرگی خودتون ببخشید دیگه اوایل هستش طول میکشه تا راه بیافتم😅😂
شبب خیلی خوبی داشته باشینن😍🤩😍